کد مطلب:224012 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

جو لایتناهی
این فضائی كه ما مشاهده می كنیم مقداری را با چشم سر و مقداری را با چشم مجهز و سلاح دوربین می بینیم مانند چندین گوی بی شماریست كه با طناب جاذبه از كره بكره ی دیگر كشید شده و آنها را بهم مربوط و مرتبط ساخته و در یك خط منحنی پیچ در پیچ كه مبداء و منتهای آنرا جز خدای خالق نمی داند در حركت هستند.

هیچ صحنه ای از فضا نیست كه این سیارات جاذب و مجذوب اشغال نكرده باشند نیروی عظیم آنها از این جا معلوم می شود كه در مسیر فلكی می گردند و شاید خودشان هم از این گردش مراد و منظور خود را نمی دانند.

ثوابت و سیارات - اقمار و هاله های كهكشانی همه در مسیر خود بانجام وظایف محوله خود مشغول هستند.



همه هستند سرگردان چو پرگار

پدید آرنده ی خود را طلبكار



چه می جویند از این منزل بریدن

چه می خواهند از این منزل دویدن



از این آمد شدن مقصودشان چیست

در این محرابگه معبودشان كیست



هادی و راهنمای این كرات عظیم در فراموشخانه جهان پهناور آفرینش فقط امواج خروشان وحشتزائی هستند كه دائم در جریان و نوسان هستند و كرات عظیم را معلق و سرگردان براههای خود در اثر حوادث طبیعی راهنمائی و رهبری می نمایند و با یك حساب بسیار دقیق و یا قدرت بسیار مقتدر و نیرومند چرخ با عظمت آفرینش را می چرخانند و در عین حال آنقدر ساكت و صامت و آرام و خاموش بنظر می آیند كه گمان می كنیم آسمانی نیست و موجودی حركت ندارد و سر و صدائی در جهان خلقت نیست در حالی كه هر ذره تا ذره بگردش طبیعی و حركت شوقی الهی خود در انجام وظایف محوله در سیر و حركتند - و اگر یك ذره را از جای بر كنند یا یك ذره از محور خود خارج شود یا لحظه ای تغافل و سستی و انحراف یابد جهان ابدیت متزلزل می گردد،



اگر یك ذره را بر گیری از جای

بهم ریزد همه عالم سراپای



كه كرد این گنبد پیروزه پیكر

چنین بی روزن و بی بام و بی در



كه زد پرگار این گنبد كه پرداخت

بهفت و دو و ده بخش مدور





[ صفحه 402]





هزاران گوی سیم آگنده گردان

كه افكنده اندر این میدان اخضر



كه كرد این گنبد سیماب ارمد

بدین دیبای زنگاری مستر



چه اند این لشكر تازنده هموار

كه اند این هفت سالاران لشكر



چه پنداری همه خود بود گشتند

نباشد هیچ بت بی صنع پیكر



بنا چون بی خداوندی نباشد

نباشد بی خدائی هفت كشور



كه باشد كین همه برهان ببیند

نگوید از یقین الله اكبر

ناصر خسرو

نظامی گوید:



ببیش صنع هر داننده ای هست

كه با گردنده گرداننده ای هست